معنی از موجودات تک یاخته ای

حل جدول

از موجودات تک یاخته ای

آمیب


از موجودات تک یاخته

میکروب


تک یاخته دریایی

پلانکتن


یاخته

کوچکترین واحد زنده بدن موجودات


تک یاخته سبز دریایی

پلانکتون

فرهنگ فارسی هوشیار

تک یاخته

(اسم) موجود زنده یک سلولی موجود زنده ای که ساختمانش فقط دارای یک سلول باشد گیاه و جانور یک سلولی آغازی تک سلولی جانورتک سلولی گیاه تک سلولی. جمع: تک یاختگان.


یاخته

(اسم) بیرون کشیده، پروده آموخته، (اسم) کوچکترین واحد زنده بدن موجودات زنده است که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته میباشد. یاخته ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی میباشند. الف - سیتوپلاسم - که قسمت خارجی یاخته است وحول هسته رافراگرفته ماده ایست پروتیدی و سیال و قابل ارتجاع وانقباض و لزج وغیرقابل اختلط باآب و شبیه بمواد کلوئیدی است وتحت اثر گرما و الکل و غیره قابل انعقاد میباشد سیتوپلاسم دارای موادمختلف از قبیل آب و کمی املاح معدنی و مواد گلوسیدی و لیپیدی و پروتیدی استمواد پروتیدی در سیتوپلاسم بصورت آلبومین وبا گلبولین استدرسیتوپلاسم برخی دانه ها یا میله هایی دیده میشود بنام میتوکندری که در طرز عمل سلولهای مختلف دارای اهمیت زیادی میباشند (خصوصا درسلولهای ترشح کننده مثل غدد بزاقی و لوزالمعده و غیره) علاوه بر این درسیتوپلاسم دانه های دیگری دیده میشو که سلول برای تغذیه خودازخارج جذب کرده یا این مواد را برای دفع حاضر کرده است این دانه ها را بنام کلی آنکلاوها نامند و همچنین در سیتوپلاسم حبابچه هایی دیده میشود که موسوم به واکوئول است در این واکوئول ها مواد ذخیره ای ورنگی و دیاستازها وگاهی املاح مختلفه دیده میشوند ب - هسته - درون سیتوپلاسم قرار گرفته ودارای واکنش اسیدی است و بارنگهای قلیایی رنگ آمیزی میشود در داخل هسته شیره ای بنام شیره هسته وجود دارد و بعلاوه دارای رشته هایی شبکه مانند موسوم به رشته لینیین میباشد که رنگ نمیگیرد وهمچنین رشته های دیگری بنام کرماتین دارد که رنگ های قلیایی را جذب میکند این رشته های کروماتین در موقع تقسیم غیر مستقیم بصورت رشته های کوتاه موسوم به کروموزوم درمی آیند درداخل هسته یک یا دودانه کوچک موسوم به نوکلئول (هستک) وجوددارد وبعلاوه غشایی از خارج هسته رافرا گرفته است که مانع اختلاط شیره هسته باسیتوپلاسم میشود در داخل سیتوپلاسم نزدیک هسته جسم کوچکی بنام سانتروزوم وجود دارد که عمل مهم درتقسیم و نمو یاخته دارد دور سانتروزوم را کره ای بنام کره هادی احاطه کرده و در اطراف کره هادی خطوط شعاعی بنام آستر دیده میشود هسته عنصراصلی حیات و بقا ء زندگی است و قطعه ای از یاخته که بدون هسته باشد از بین میرود در توارث نیز هسته وظیفه بزرگی را عهده داراست. یاخته های حیوانی در حول سیتوپلاسم دارای غشا ء مشخصی نیستند فقط قسمت سطحی سیتوپلاسم دارای غلظت بیشتری است که آنرا ناشی از نیروی کشش سطحی مولکولهای سیتوپلاسم میدانندولی یاخته های گیاهی در خارج از سیتوپلاسم دارای غشا ء مشخص میباشند که غالبا این غشا ء سلولزی است و گاهی هم ترکیبش بعلت اعمال فیزیولوژیکی یاخته فرق میکند سلول.


تک تک

یکی یکی یکی یکی فردا فرد: ((تک تک وارد شدند. ))

فرهنگ معین

تک یاخته

(تَ. تِ) (اِمر.) موجود زنده تک سلولی.


یاخته

(ص مف.) آخته، بیرون کشیده، (اِ.) سلول، سلول بدن موجودات زنده که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته می باشد. یاخته ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی می باشند. [خوانش: (تِ)]

فرهنگ عمید

تک یاخته

جانوری که بدنش از یک سلول تشکیل ‌یافته، تک‌سلولی، پروتوزوئر، آمیب،


یاخته

کوچک‌ترین واحد زندۀ تشکیل‌دهندۀ اندام‌های موجود زنده، سلول،

لغت نامه دهخدا

موجودات

موجودات. [م َ] (ع ص، اِ) ج ِ موجوده. رجوع به موجود و موجوده شود. || مخلوقات و آفریدگان و شوندگان. (ناظم الاطباء). کاینات. مکونات. آفریده ها. آفریدگان. برایا. (یادداشت مؤلف): بشناختم که آدمی شریف تر خلایق و عزیزتر موجودات است. (کلیله و دمنه).
بر در کعبه که بیت اﷲ موجودات است
که مباهات امم زان در والا شنوند.
خاقانی.
زبده ٔموجودات و فهرست مخلوقات گردانید. (سندبادنامه ص 3).در خبر است از سرور کاینات و مفخر موجودات و تتمه ٔ دور زمان محمد عبداﷲ (ص)... (گلستان). اجل کائنات ازروی ظاهر آدمی است و اذل موجودات سگ. (گلستان).
- پیدا آوردن موجودات، خلق کردن جهان هستی. آفرینش آفریدگان:
همی گویی زمانی بود ازمعلول تا علت
پس از ناچیز محض آورد موجودات را پیدا.
ناصرخسرو.
- جمله ٔ موجودات، همه ٔ مخلوقات و همگی شوندگان عالم. (ناظم الاطباء).
|| هر چیزکه دارای وجود و هستی باشد. (ناظم الاطباء).
- موجودات ثوانی، موجودات بعد از صادرات اولند که نفوس مدبره و ارواحند. (از فرهنگ علوم عقلی تألیف سیدجعفر سجادی).
- موجودات جسمانی، موجوداتی هستند که بواسطه ٔ حواس ادراک می شوند. مقابل موجودات روحانی که به عقل درک و به فکر تصور می شوند. (از فرهنگ علوم عقلی).
- موجودات جزئی، موجوداتی هستند که پیوسته در کون و فساد و متوجه به طرف کمال و تمامیتند. رجوع به موجودات کلی شود. (فرهنگ علوم عقلی).
- موجودات خارجی، در مقابل موجودات ذهنی می باشند و مراد از خارج، خارج از ذهن و عالم عین است که در آن موطن منشاء آثار وجود عینی است. (فرهنگ علوم عقلی). موجودات عینی. و رجوع به ترکیب موجودات عینی شود.
- موجودات ذهنی، در مقابل موجودات خارجی است و عبارت است از ارتسام صور اشیاء در ذهن بالجمله موجودات و مخلوقات نفس را به نام موجودات ذهنی نامند که صادر از نفسند و آثاری بر آنها مترتب است. (از فرهنگ علوم عقلی).
- موجودات روحانی، موجوداتی است که به عقل درک و به فهم تصور می شوند مقابل موجودات نفسانی. موجودات روحانی بر سه قسم است: 1- هیولای اولی. 2- نفس. 3- عقل. (فرهنگ علوم عقلی). ورجوع به ترکیب موجودات نفسانی شود.
- موجودات عالم، هرآنچه در جهان هست. (یادداشت مؤلف).
- موجودات کائنه، در مقابل موجودات مبدعه اند. (فرهنگ علوم عقلی).
- موجودات کلی، موجوداتی که دائمهالوجود و البقایند مانند عقول و نفوس و کلیات عناصر. مقابل موجودات جزئی. (از فرهنگ علوم عقلی). و رجوع به ترکیب موجودات جزئی شود.
- اقسام موجودات، ازجهات مختلف اقسام موجودات را چنین می توان نام برد: موجودات بسیط. موجودات تام. موجودات تعلیمی. موجودات ثوانی. موجودات جزوی. موجودات غیرمستکفی. موجودات خارجی (عینی). موجودات روحانی. موجودات ذهنی. موجودات طبیعی. موجودات عقلی. موجودات فوق التمام. موجودات کائنه. موجودات کلی. موجودات مادی. موجودات مبدعه. موجودات متخیل. موجودات محسوس. موجودات مرکب. موجودات مستکفی. موجودات مطلق. موجودات مقید. موجودات معقول.موجودات ناقص. موجودات نفسی. (از فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی).
|| چیزهای حاضر و آماده. (ناظم الاطباء): در جمله ٔ موجودات یک خانه بود بزرگ از سیم ساخته سی گز طول و پانزده گز عرض. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || پول حاضر و زر نقد. (ناظم الاطباء). || یافت شدگان. (یادداشت مؤلف).


یاخته

یاخته. [ت َ / ت ِ] (ن مف) آخته. به معنی بیرون کشیده باشد اعم از آنکه شمشیر و تیغ را از غلاف بیرون کشیده باشند یا چیزی دیگر را از جای خود. (برهان) برکشیده. (جهانگیری). بیرون کشیده. (ناظم الاطباء). || پرورده و آموخته. (ناظم الاطباء). || (اِ) حجره. خانه. (برهان). حجره. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). || خمره. (برهان) (جهانگیری) (ناظم الاطباء). || شبیه و نظیر و مانند. (برهان). مانند. (جهانگیری). شبیه و نظیر. (ناظم الاطباء). || شراب. (ناظم الاطباء). || سلول. (از واژه های فرهنگستان). کوچکترین واحد زنده ٔ بدن موجودات زنده که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته می باشد. و رجوع به سلول شود.

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

از موجودات تک یاخته ای

1915

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری